اینجا

هذیان

شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۷:۱۳ ب.ظ
کلی کار بود و حال نبود.
شب، مسخره بود مثل اکثر وقت ها که مسخره بازی در می آوریم. فقط باید می فهمیدم که کسی که درد دارد و راه مریض خانه در پیش، ده هیچ از شما جلوتر است. 
به احترام مریض خانه باید خفه خون گرفت و لال شد.
کلی کار بود و حال نبود
حتی حالِ دستشویی هم نبود. 
توی تلگرام عکس دیدم. روی کانالِ سیتا نوشتم که... نه چیزی ننوشتم. خواستم دستشویی دارم و روی استیکر شب بخیرش ریپلای کنم. یادِ سلیطگیش افتادم بی خیال شدم.
سین توی خواب ناله کرد.
دنبال من و شیر گشت.گفتم بخواب جان مادرت.
خوابید. خوشحال شدم از داشتن بچه ی فهیمِ این چنین.
نوشت حالم بد بود خواستم درددل کنم. گفتم. نه،چیزی نگفتم. 
فقط پرسیدم دقیقا واسه چیم؟ 
بعد بدش آمد و رفت... خب به سلامت. 
حال مردم بی من خوب تر است. چون من بی ایشان بهترم. کسی که نزدیکم نباشد بهتر زندگی خواهد کرد.
ومن...
من توی پیله ی خودم از این پهلو به آن یکی خواهم شد و تحلیل خواهم رفت و پیر خواهم یا نخواهم شد. و و و. خب در آخر هم خواهم مرد.
حال مردم و میم و صاد و سین؟ نه حال چشم گرد بی من خوب نیست.
درواقع فقط اوست که بخاطر خودم میخوادم. نه نه. راستی اگر روزی چشمه ی تغذیه اش بخشکد مسلما سین مامان هم لابد مامانیش را دوست خواهد داشت.
حالا که فکر می کنم، حال همه شان بی من بهتر می شود
راستی مامان چی؟
اونروز توی تلگرام همه ی ده بیست نفرشان توی صندلی داغ در موردم یک جور نظر دادند.
سرمه دست نیافتنی است و نمی شود فهمید به چی فکر می کند. مغرور است طوری که آدم دلش میخواهد نزدیک شود و کشفش کند.
سکوت کردم و استیکر مسخره گذاشتم و توی دلم ازشان بدم آمد.
نه اعضای محترم گروه. سرمه دست نیافتنی نیست. فقط تمام شده است. حرفی برای گفتن ندارد. همین.
بعد سین من را خواست. توی خواب دنبالم گشت و تک گریه زد. رفتم کنارش و فهمیدم که عاشق این یک مورد هستم. 
بعد رفت و خوابید و الکی نوشت رفتی؟ که بعدش بخوابد و صبحش برود مریض خانه لابد و منتش را گردن من و هفت جدم بگذارد و پدرم را در بیاورد و دهنم را سرویس کند.
فکر کردم که وقتی جواب آزمایش ها بیاید من هم حرفی برای گفتن دارم و دیگر آدم بده نیستم و هی باید فردا صبح های زود بروم مریض خانه و فخر بفروشم و منت بگذارم.

زیر پتوی گرم و نرمم کلی اشک داشتم و اشکم نمی آمد.  بعد دیوانه وار و بیصدا خندیدم و از گرما بیهوش شدم.بعد یادم آید که بهتر است بگویم  از نظر مناین عشق نیست و چندتا پرت و پلا. برو خدا به همرات....

  • ۹۶/۰۲/۳۰
  • سرمه
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.