اینجا

خونه برق میزنه راستش

يكشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۲۳ ب.ظ
افتاه بودم یه گوشه، مثل تکه ی گوشتی که یه قطره تلگرام بهش وصل بود. همین.
خونه مثل کاروانسرای بین راهی بود. من که ندیدم اما خب شنیدم !
ساعت نزدیکی های چهار بود که خودم رو قانع کردم از یک جا نشستن و توی تلگرام شازده کوچولو خوندن آبی واسم  گرم نمیشه. اگر حتی آبی هم گرم بشه، اون آب خونه ام رو تمیز نمی کنه.
دو و نیم ساعت، اندازه ی پنج ساعت کار انجام دادم. مثل چیز کار کردم واقعا. فقط حموم و دستشویی رو تمیز نکردم. چون سین رو نمیشه تنهاش گذاشت که بلایی سر خودش میاره در غیر این صورت.
 اتاق خواب ها. پذیرایی. پاگرد. همه رو سابیدم، سابش به معنای واقعی کلمه.دستکشم سوراخ شده بود و من حوصله نداشتم زنگ بزنم سوپر بیاره. دستکش زاپاس هم همونی بود که دستم بود. دستم پینه بست.
دارم روی پوست پوست های نوک انگشتام از کرم ترمیم بابام میزنم و بوسشون می کنم.
می دونید... بابام دوازده تا شامپو و شش تا کرم و سه تا دهانشویه و ده تا مسواک و چهار نوع خمیر دندون و هفت هشت تا شونه ی سر و دو تا برس و سه تا ریش تراش و کلی ژیلت و بدون اغراق  هزارو یک وسیله ی آرایشی بهداشتی دیگه داره توی کمدش.
 مامانم از این جهت خوشبخت ترین زن دنیاست. چون یه همسر تمیز و دسته گل داره. مبارکش باشه.
.....
قبل از بچه دار شدن و خونه زندگی دار شدن. دست های خوبی بودند ها.....

تنها کار مفیدی که در راستای سلامت انجام دادم این هست که، هر روز دو تا کلسیم و کلی آب بخورم. تجویز خودم هست، که موثر هم بوده،
زانوم یک کمی بهتر شده. البته فقط یک کمییییی.
  • ۹۶/۰۳/۱۴
  • سرمه
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.