اینجا

به نامِ شکم

يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۰۲ ق.ظ

بعد صاد گفت بیا از فردا قدم بزنیم وزنم داره بالا میره. گفتم باشه صاد بکنیم این کارو. چند دقیقه ای از حرفش نگذشته بود که دیدم جلوی قنادی هستیم و با چشم های درخشان به بامیه ها نگاه میکنه. اگر از من بپرسن که صاد بیشتر از هرچیزی به کی یا چی علاقه منده؟، بدون مکث جواب میدم. "خوردن"

ناخن های تیزم رو تو بازوی محصور در خالکوبیِ کوچیکش فرو کردم و فریاد کشید، از این کار متنفره. گفتم حق نداری بامیه بخری. حق نداری بامیه بخوری، همین الان داشتی برای پیاده روی برنامه میچیدی حالا حرف بامیه های چرب  رو میزنی؟. اما بی فایده بود، چون صاد وقتی با خوراکی های مورد علاقه اش رو به رو میشه، دیگه کسی جلودارش نیست...!

  • ۹۶/۰۳/۲۱
  • سرمه
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.