اینجا

......

سه شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۲۴ ق.ظ

دیشب که قرار بود مراقب برادرم باشم، به طرز عجیبی خوابم میومد. منی که اکثر شب ها بیدارم و دم صبح با هزار ترفند خودم رو می خوابونم، داشتم بی حال می شدم از بی خوابی. 

ساعت سه دیگه نمی تونستم پلکامو جدا از هم نگه دارم. رفتم مامانم روبیدار کنم، اما انقدر عمیق خواب بود که دلم نیومد، گفتم یکم دیگه هم بیدار میمونم و بعد بیدارش میکنم. 

رفتم صورتم رو شستم. چندبار چشم هام رو آب زدم و چهل و پنج دقیقه ی دیگه تونستم طاقت بیارم. 

مامان رو بیدار کردم و وقتی از هوشیاریش مطمئن شدم بیهوش شدم.

حالا امشب از همین الان که ساعت ده هست چشمام خسته اند و خوابم میاد.

این یه اتفاق خیلی نادره. شایدم حمیده؟

که من ده شب خوابم بیاد؟ نداریم اصن همچین چیزی. فکر کنم هروقت بی خوابی به سرم زد با فکر اینکه باید مراقب برادرم باشم بیهوش شم.

  • ۹۶/۰۵/۰۳
  • سرمه
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.