اینجا

صاد یزید نیست

يكشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۶، ۰۲:۱۰ ق.ظ

پست قبل رو خوندم. توش صاد بی معرفت و نامرد بنظر اومد.

اما نه...

حقیقت اینه که من تو حالِ دیگه ای هستم. حالا که پستم رو خوندم و به نگاهم به اتفاق هایی که می افته فکر کردم، به نظرم اومد که خب من هم کم غر نزدم توی ین چندروز. هرجی به ذهنم اومده گفتم، چون نخواستم فکرم بیشتر از چیزی که هست مشوش باشه. گفتم و در نظرِ  صاد غرغرظو جلوه کردم اما در اصل فقط خواستم از اون حس ها رها شم. آره شاید اشتباه هست که اونا رو به صاد انتقال بدم. یعنی واقعا اشتباهه.

حالا که نگاه می کنم منمکم بد عنق نبودم توی این چندروز، اما دستِ خودم هم نبوده قطعا. همین حالا هم نیست.... شاید کمی بعد حتی باز هم همون گیج و گنگِ سست بشو که گلو درد و گوش درد و پهلو درد رو بهونه می کنه تا درد اصلیش رو کتمان کنه. دردی که روحش رو آزار میده و باعث میشه جسمش هم، هر از گاهی یه چیزهایی حس کنه و اون لبریز شه و ندونه باید چیکار کنه و آدمی دمِ دست تر از صاد پیدا نکنه و بهش بتوپه و شاید قیافه بگیره و بی محلی کنه و و و ....

همه ی این ها وجود داره اما گفتنش برای این نیست که صاد رو محق بدونم که کارهاش درست بوده، نه اصلا هم اینطور نیست. فقط خواستم به خودم یادآوری کنم که کمی هم از جانب اون به پستم نگاه کنم و از کارهای اشتباه خودم هم گفته باشم که بی انصافی نشه.


اما هنوز هم هیچ جوره به صاد حق نمیدم که بخواد به من بگه زایمان کرد سرمه؟

  • ۹۶/۰۷/۰۹
  • سرمه
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.