اینجا

هویج بستنیِ منحوس

چهارشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۷:۱۶ ب.ظ

کتفم درد گرفته بود. سینِ چشم گرد به بغل، رفتم جلوی درب. کیسه ی هویج و بستنی به دستش.

اوه شِت.....نمیشد جای این چیزهای بهتری میخریدی؟ این همه چیزهای رنگی رنگی و خوش طعم آخه مگه قحطی آمده؟

امان از آب هویج بستنیِ لعنتیِ بد پیله. با آن صدای نکره اش.

 صدای آب میوه گیری وسط ظهر. همینطور آخرِ شب، زجرآور است.صبح ها فقط باید با آب مرکبات گیری آب پرتقال گرفت و کمی نمک ریخت و اوممم... بعد نشست و کتاب جیبی خواند. البته مسواک هم جای خود دارد.

  • ۹۶/۰۲/۲۷
  • سرمه
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.