اینجا

در راه خانه ی مامان

جمعه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۱۱ ب.ظ
صاد توی ماشین می رقصید. دریا کنارو پرسه های عاشقانه... سین از خوشحالی خودش را کش و قوس می داد.دست چپش را به نشانه ی پیروی از پدر تکان میداد. رقصنده ی علاقمند اما نای ای است. میخواست برود بغل راننده.  نمی گذاشتم و زیر گریه میزد. صاد میگفت بده بغلش کنم خب. اجازه نمی دادم. سین ساکت نمیشد. دادم بغلش و صورتم را گرفتم سمت خیابان. بدم می آید. گفتم بده بهم قلبم می ریزه وقتی اونجا می نشینه. داد و باز گریههههه.
داشبورد را باز کردم. صندلی را دادم جلو که با وسایلش بازی کند. گفت وسیله هامو به هم میزنه. بهتر از این بود که اعصاب من رو به هم بزنه.

  • ۹۶/۰۲/۲۹
  • سرمه
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.