اینجا

به خودش مربوطه، عزیزم!

شنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۴۸ ق.ظ

چندوقتی هست که دیگه می تونم توی چشم های بیشترِ آدم ها زُل بزنم و از برخوردِ اولیه و چطور سلام کردن هراسی ندارم. یعنی نه اینکه هیچی نباشه، نه! اما به نسبتِ قبل خیلی عوض شده ام.

خب شاید این عوض شدن موقتی باشه و همین فردا صبح بشم کسی دیگه اما...

اما خب الان هم خیلی بهتر هست همه چیز، حتی اگه زود تموم شه.

معمولی بودن بهتر از متفاوت بودن هست.

عکس های عروسی مرسی رو به عمه هام و خواهرهای صاد نشون دادم. همه از دم گفتند: عروس چرا هیچی نمالیده؟. راستش من نمی دونم عروس چرا چیز زیادی نمالیده و دلش خواسته لایت باشه، اما... این رو متوجه نمیشوم که چرا هممون عادت به دیدنِ چهره ای کاملا متفاوت از همه ی عروس ها داریم... باباااا! مگه همین عروس فردا نمیخواد صورتش رو بشوره؟. خب به راستی موقع ددن عکس هاش از خودِ واقعیش بدش نمیاد؟. داماد سکته نمی کنه؟. فکر کن وقتی داه صورت همسرش رو نوازش میکنه(فرضِ محال)، دستش بگیره به ابروی عروس ماجرا و دمِ ابروی مربوطه کات بشه. خب مردِ بیچاره از دیدنِ اون صحنه بدحال میشه قطعا.


البته نظر هرکس محترمه هاااااا . یکی دلش خواسته یه شب در تمام عمر شبیه ِ هیچوقت نباشه و بدرخشه. این به جای خود اما وقتی کسی درست در نقطه ی مقابلِ اون یکی قرار گرفته و دلش خواسته همون یک شب رو هم مثلِِ سایرِ شب ها باشه، مدام به مسخره اش نگذاریم و این صبتا...

خلاصه اینکه یه نظر هم احترام بذاریم و آرایشِ دوست من رو تحلیل نکنیم.

مچکرم...

  • ۹۶/۰۶/۰۴
  • سرمه
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.